-
ماجراهای ارورا و سارا
1394/06/16 20:51
ارورا=من عصبانی اااااااااام!عصبانییییی! سارا=آخه چرا؟ ارورا=سارا جان تو برو 5 دقیقه ی دیگه بیا من با این خانم (خواننده ی این متن)حرف خصوصی دارم. سارا=باشه،حالا من شدم نا محرم! ارورا=برو دیگه. سارا=خداحافظ. ارورا=آخه خانم جان شما که وارد وبلاگ من شدی آخه درسته نظر ندی ؟بشکنه این دست که نمک نداره،واه،واه...
-
جک ها
1394/06/16 20:38
-
مجرا های ارورا و سارا
1394/06/16 20:22
ارورا=سارا می دونی من چه قدر نظر دارم؟ سرا=نه نمی دونم!چه قدر؟ ارورا=خیلی خیلی نظر دارم. سارا=حالا از کدوم طرف؟ ارورا=از در آخر.
-
اطلاعات
1394/06/16 20:18
فرستنده=ارورا گیرنده=شما متن=لطفا در نظر سنجی که من گذاشتم شرکت کنید. آدرس=بالای وبلاگ سمت چپ شعر درد غم هجر توبه هرکس که بگفتم از بهر هلاک من بی چاره دعا کرد.
-
قانون
1394/06/16 20:08
قانون اول وبلاگ کارتون های جذاب = نظر دادن هرگز فراموش نشه. شعر خداوندا،خداوندا قرارم باش و یارم باش جهان تاریکی محض است می ترسم،کنارم باش
-
گیسوکمند(راپنزل)
1394/04/16 16:18
یک روز، یک قطره از آسمان روی زمین می بارد و به گل تبدیل می شود.یک پیرزن که دوست دارد همیشه جوان بماند آن گل را پیدا می کند،اما برای اینکه جوان بشود باید شعری قشنگ و خاص برای گل بخواند و برای اینکه کسی آن گل را نبیند یک درپوش روی آن می گذارد. در همان زمان ملکه ی آن سرزمین مریض می شود و ممکن است به همراه بچه اش که در...
-
السا و آنا
1394/04/12 13:30
قانون اول این و بلاگ=نظر فراموش در گذشته های دور پادشاهی دو دختر به نام های السا و آنا داشت.السا دارای قدرت جادویی قشنگی بود ولی یک روز در هنگام بازی با آنا چون نمی توانست قدرت خود را خوب کنترل کند ، جادوی خود را ناخواسته وارد سر آنا کرد.پدرش وقتی که این موضوع را فهمید آنا را پیش کوتوله های جنگل برد(البته این کوتوله...
-
دشمنان آواتار (آزولا ومای و تایلی )
1394/03/29 22:26
-
ساکا و سوکی ویوای
1394/03/29 20:55
-
زوگو
1394/03/29 20:27
چ
-
آنگ
1394/03/28 17:39
تورو خدا نظر
-
تاف
1394/03/28 14:40
از همین حالا بگم نظر فراموش نشه.
-
کاتارا
1394/03/28 14:23
خوشگل بودن؟لطفا نظر بدین.
-
آواتار
1394/03/27 21:43
قبل از حمله ی قوم آتش چهار قوم آب ،خاک ،آتش و باد در صلح و آرامش زندگی می کردند. تا اینکه قوم آتش حمله را آغاز نمود ،تنها استاد چهار گوهر یعنی آواتار بود که می توانست جنگ را پایان بدهد.اما وقتی که دنیا بیشتر از هر موقعی به آواتار احتیاج داشت ناپدید شد. صد سال بعد برادر و خواهری به نام های ساکا و کاتارا آواتار جدیدی به...